در حال خواندن
ورزشکار بی‌نوا قطع نخاع، مسئولان متواری و ماجرا غیرقانونی اعلام شد!
0

تکلیف مصدومان فستیوال‌هایی که افتخارات آن به افراد دیگری رسیده و رنج زیبا شدن آن بر عهده امثال سعید رامین نهاده می‌‌شود، چیست؟ آیا می‌توان با بروز فاجعه، از غیر قانونی بودن رشته سخن گفت و از پیامدهای قانونی ماجرا فرار کرد؟ آیا می‌توان برای رشته غیرقانونی، فستیوال برگزار کرد و از مأمور کلانتری تا حقوق بگیر شهرداری را برای برگزاری آن به همکاری صدا کرد و سرانجام حتی مصدوم را به بیمارستان نرساند؟!
به گزارش نود آی سی تی،  حتما شنیده‌اید که می‌گویند تا وقتی خوشی باشد، همه رفیق‌اند، ولی خدا آن روز را نیاورد که ورق برگردد و ناخوشی از راه برسد‍! با این مقدمه می‌خواهیم از ورزشکاری بگوییم که امروز‌ ناخوشی بزرگی به او رسیده و البته دوستانش در کنارش هستند، ولی مسئولانی که در شکل‌گیری این تلخ‌ترین اتفاق زندگی وی سهم و نقش داشته‌اند، یا اثری از آثارشان نیست و یا بد‌تر؛ گویا بر این باورند آنچه بر سر این جوان آمده، حقش است!
به گزارش «تابناک»، یک هفته پیش، حین برگزاری فستیوال بزرگ دو آزاد (یا «فری رانینگ» که شباهت‌های بسیاری با «پارکور» دارد) در بوستان ولایت و به میزبانی شهرداری تهران، متأسفانه یکی از شرکت کنندگان سر‌شناس این رشته دچار سانحه‌ای دردناک‌‌ شد که به تشخیص پزشکان، قطع نخاع و فلج را برای وی به همراه آورده است. «سعید رامین» که به هنگام اجرای برنامه، ‌از چند مانع گذاشته در مسیر گذر کرده بود، به ناگاه در عبور از یک مانع خوب کار نکرد و سرنگون شد تا در جلوی دیدگان اعضای فدراسیون ورزش‌های همگانی، اعضای کمیته پارکور و فری رانینگ، دوستان، رقبا و تماشاگران، اتفاقی رقم بخورد که درد آن برای بسیاری فراموش شدنی نیست. این رویداد تلخ در حالی رقم می‌خورد که مسئولان برگزاری نه تنها نکات ایمنی برای برگزاری چنین جشنواره‌ای را رعایت نکرده بودند، بلکه حتی فراموش کرده بودند برای حمایت از ورزشکارانی که هر لحظه از اجرایشان با خطرات جدی مواجه هستند، نیرو و تجهیزات درمانی فراهم آورده و دست‌کم یک آمبولانس برای اعزام سریع مصدومان احتمالی به مراکز درمانی تدارک ببینند.بدین ترتیب، مجموعه این ندانم‌کاری دست به دست هم دادند تا یک خطای ورزشکار نخبه منجر به حادثه‌ای شود که رخداد آن در این رشته ورزشی دور از ذهن نبوده و گویا آخرین نمونه تلخ آن، جان باختن یک پارکور کار کرجی در چند هفته اخیر ثبت شده است، ولی حتما حق خواهید داد که وقوع چنین رویدادی در یک فستیوال بزرگ و در مقابل چشمان مسئولان مختلف و در غیاب نیروهای امدادی، رویدادی بر روال طبیعی نیست. شگفتی‌های ماجرا هنگامی بیشتر می‌شود که بدانیم مسئولان برگزار کننده این فستیوال، از همه شرکت کنندگان مبلغ گزافی بابت ورودیه (هر نفر ۲۵۰ هزار تومان!) دریافت کرده بودند و به ازای آن، وعده اهدای جوایز ارزشمندی را به برندگان داده بودند تا این وعده موجب شود رقابت جدی‌تر از همیشه شده و ورزشکاران نبود امکانات ایمنی را مانع اجرای حرکات ریسکی نیابند.این در حالی است که به رغم پرداخت چنین هزینه‌هایی از جانب شرکت کنندگان و دریافت این ارقام سنگین از طرف برگزار‌کنندگان، هیچ کدام از طرفین حتی به فکر بیمه کردن ورزشکاران هم نبودند تا با زمین خوردن رامین از ناحیه گردن بر زمین سخت، برخی از متولیان برگزاری این فستیوال، ترجیح دهند متواری شوند تا سرانجام شوم ورزشکار جوان، به ایشان سرایت نکند و جالب این که هیچ خبری از مسئولان بالادستی ایشان هم در دست نیست! بدین ترتیب رخداد تلخ بوستان ولایت، نوار فستیوال‌های پشت سر هم در مناطق گوناگون پایتخت را پاره می‌کند تا قطاری که پیش از توقف در بوستان ولایت، سه روز قبل ایستگاه فستیوال برج میلاد را ترک کرده بود، راهی نقطه دیگری از شهر نشده و به بهانه‌هایی همچون حمایت از ورزشکاران (!)، سرگرم کردن شهروندان و…، پروژه خرسند‌سازی مسئولانی که در سایه نمایش جوانان به شهرت می‌رسند، به پایان برسد تا بناگاه در اقدامی شگرف، مسئولان فدراسیون ورزش‌های همگانی اعلام کنند که اصولا ورزش فری رانینگ و مشابهانش غیرقانونی است! اینگونه و به همین سادگی رشته‌ای که تا روزهای گذشته ورزشکار داشته، فستیوال برایش برگزار می‌شده و حتی در یکی از فستیوال‌های بزرگش، قهرمانش دچار ضایعه‌ای بزرگ‌ شده، غیر قانونی اعلام می‌شود چراکه اگر غیر از این شود، حتما همه خواهند پرسید فستیوال با مجوز کدام نهاد صادر شده است؟

 

 

اما بشنوید از این که در محل برگزاری مسابقه، در کنار مسئولان برگزار کننده و اعضای کمیته فری رانینگ که زیرمجموعه فدراسیون ورزش‌های همگانی هستند، مأموران نیروی انتظامی هم بوده‌اند که معنای آن هماهنگ شدن مسابقات یک رشته غیرقانونی (به زعم مسئولان فدراسیون ورزشهای همگانی) با نهادهای مرتبط، مانند پلیس است؛ اما چرا هیچ کسی متوجه غیبت مأموران امدادی در کنار ورزشکاران نشده، پرسشی است که بی‌پاسخ مانده و به نظر کسی شهامت پذیرش مسئولیت ناشی از آن را نداشته است. اینجاست که سخن همراهان سعید درباره این که پس از مصدوم شدن وی، مسئولان مسابقه سعی در جابجایی او داشته‌ و غیر اصولی مصدوم را تکان داده‌اند، با لحاظ این نکته که وی قطع نخاع شده، به جنایتی ناشی از بی‌خردی شباهت پیدا می‌کند که پیش‌بینی نکردن سانحه در این مسابقات و نبود نیروهای امدادی، بارز‌ترین نشانه برای اثبات آن است و حتی جا دارد که مورد توجه مقامات قضایی قرار گیرد. از این بعد ماجرا که بگذریم، غیرقانونی اعلام شدن ماجرا هم شبیه به دم خروسی است که در میان قسم و سوگند مسئولان فدراسیون ورزش‌های همگانی رنگ می‌بازد، زیرا اگر این ورزش‌ها غیر قانونی اعلام شده‌اند، چگونه هم فستیوال‌های مختلف برای آن برگزار می‌شود و هم تدریس آن در مجموعه ورزشی‌های بزرگی مانند شهید شیرودی، قیانوری و… در سطح پایتخت و برخی دیگر از شهرهای کشور ادامه دارد؟ آیا اگر این حادثه برای ورزشکاری به غیر از سعید رامین که نام و آوازه دار بود، رخ می‌داد، برای ورزشکاری که دوستانی نداشت که با رسانه‌ها در ارتباط هستند و می‌توانند از رنج رفته بر او داد سخن سر دهند، آیا باز دو آزاد، پارکور و امثال آن غیرقانونی اعلام می‌شد؟ اصلا آیا غیرقانونی اعلام کردن یک رشته که هم ورزشکار دارد و هم طرفدار، راهی غیر از پاک کردن صورت مسأله است؟

شاید هم بد نباشد از متولیان برگزاری فستیوالی بگوییم که نه تنها برنده نداشته، بلکه تا دلتان بخواهد، بازنده داشته است؛ از سعید رامین که با سن بیست و چند سالگی در حال گذراندن دوران تلخی است که لازمه کاهش اندوه وی، عیادت وی در بیمارستان نفت تهران است که مسئولان حراست بیمارستان مانع از این کار می‌شوند! تا مسئولان برگزاری مسابقات که نه موبایلشان را روشن می‌کنند و نه کسی می‌داند چگونه ایشان را پیدا کند. از این بازندگان که بگذریم، بازندگان بزرگتری هم هستند که حیف است یادی از ایشان نکنیم؛ مسئولان رده بالاتری که مجوز برگزاری فستیوال را صادر کرده‌اند، ولی به رغم بروز شرایط وخیم هم حاضر نیستند دست‌کم سری به پدر و مادر این ورزشکار مصدوم بزنند که سابقه افتخار آفرینی در دیگر رشته‌های ورزشی هم در کارنامه وی درج شده و چه بسا اگر آن سقوط تلخ نبود، مسئولان برای انداختن مدال به گردن وی، حاضر به سبقت از هم برای رسیدن به فیض ثبت در قاب تصاویر هم می‌شدند، ولی حیف…! شاید بد نباشد دایره بررسی را گسترده‌تر کنیم تا امثال دادستان و مدعی‌العموم هم مورد پرسش قرار گیرند که تکلیف مصدومان فستیوال‌هایی که افتخارات آن به افراد دیگری رسیده و رنج زیبا شدن آن بر عهده امثال سعید رامین نهاده می‌‌شود، چیست؟ آیا می‌توان با بروز فاجعه، از غیر قانونی بودن رشته سخن گفت و از پیامدهای قانونی ماجرا فرار کرد؟ آیا می‌توان برای رشته غیرقانونی، فستیوال برگزار کرد و از مأمور کلانتری تا حقوق بگیر شهرداری را برای برگزاری آن به همکاری صدا کرد و در پایان حتی به مصدومان خدمات ارائه نکرد؟ در پایان بد نیست گوشه‌ای از هنرنمایی‌های گذشته سعید رامین را ببینید تا اگر هنوز دو آزاد ‌برایتان علامت سؤال به همراه دارد، ابهامتان برطرف شده و به یاد بیاورید چند بار با دیدن صحنه‌هایی مشابه در فیلم‌ها و سریال‌ها، به وجد آمده‌اید؛ ناگفته نماند که سعید بدلکار هم بوده و چه بسا نقش آفرینی‌های وی بار‌ها با تشویق من و شما هم مواجه شده باشد!

دانلودشاید بد نباشد اضافه کنیم که یافتن فیلم‌های بیشتری از حرکات سعید رامین در فضای مجازی کار دشواری نیست؛ تنها کافی است نام او را جست‌وجو کنید!

درباره نویسنده
عبداله افتاده
دانش آموخته رشته روابط عمومی الکترونیک هستم، به واسطه شرایط زندگی رشته‌های مختلف کاری را تجربه کردم، تا اینکه در سال 1380 با ورود به خبرگزاری ایرنا استان تهران به عنوان خبرنگار متوجه اشتیاق فراوان به این حرفه شدم. از آن زمان تاکنون نیز در رسانه‌های مختلف در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات مشغول به فعالیت بوده‌ام. موجب خرسندی است اگر انتقادات، پیشنهادات و سوژه های خبری خود را از طریق کانال‌های ارتباطی زیر با من به اشتراک بگذارید.

ارسال یک نظر